انتخاب رنگ :
پیغام مدیر سایت :
ی سازه شکسته منو این نفسهام چه جوری بگم که بدونی چه تنهام
چه جوری بگم که تمومی نداره چشمام تو نبودت شب و روز می باره
میون من و تو ی دریا سرابه ی دنیا مصیبت که قلبم خرابه
منو خاطراتت سوزونده چه آسون دلم درب و داغون چشام خیس بارون
ی ساز شکسته منو خستگی هام بدون تو حتی خودم رو نمی خوام
ی لحظه ،ی ساعت نبود تو هیچوقت نمی شه ی عادت
چه جوری بگم که بدونی چه خستم بدونی بریدم بفهمی شکستم
منو خاطراتت منو بی قراری شده باورم که تو دوستم نداری
با چشمایه خیسم نشستم یه گوشه تو دستم یه قابه که عکس تو توشه
ی دفتر پر از شعر و امضاو حرفات ی نامه که خیسه هنوزم از اشکات
تو فکرم که چی شد؟ که از من بریدی گناهم چی بود و تو از من چه دیدی ؟
همش فکر می کردم همیشه با هامی تو روزای سختی تو تنها پنامی